سلام
ولقعا حالم افتضاحه . امروز نشستم رو صندلی بدون پایه و با کمر رفتم رو زمین که کمرم داغون شد .
فوتبالم افتضاح بازی کـــــــردم .
جای شکرش باقیه امتحان زیستو خوب دادم ولی احتمال داره نمــــرش حساب نشه . (خدا کنه حساب کنه )
اومـــدم خونه . کمـــــــــــر دردم خیلی زیاد شد .
دینی درس 8 تا 16 رو یه دور خوندم .
ریاضی هم ... 38 تا تست زدم . البته هیجکدومشو بلد نبودم . فقط جوابا نگاه میکردم .
همین اعصابمو خورد کــــــــرد .
الانم گشنمه ولی میخوام بهوابم . شاید رفتم چیزی خوردم .
سلام .
امروز خیلی روز خوبی بود . هندسه رو از 10 شدم 8 . فکرشم نمیکردم .
برای امتحان زیست یه دور خوندم . یه کم هم صبح تو مدرسه . فردا فوتبالم هس چه شود .
ساعت مطالعه رو 6 و7 .
در مورد ریاضی آبی با صادقی حرف زدم گفت تستارو یکی درمیون بزن . یا زوج یا فردو که این برام عالیه .
توی 10 روز میشه تمومش کرد . با روزی سه ساعت .
کتاب رشیدم که نکته های امیری داشت گرفتم و کپی کردم . اول اونو میخونم بعد مبتکران .
بعد زیست باید واسه دینی هم کلی بخونم . 9 تا درسه . دینی جامع هم باید صبر کنم تا مامان بیــــاد .
امیـــــدوارم پارسارو هم این هفته بیـــــاره . دلم تنگیــــده .
فیزیک هم نمیدونم اون فصلایی که فیزیک پایه نداره چکار کنم . یا از رو محوری میخونم یا کتاب پیشو از صادقی میگیرم و کپی میزنم .
باید کتاب زیست داداش صادقی رو هم بگیرم . کلی نکته توپ توش هست .
نمازم رو هم شــــــــــــــــروع کردم و تصمیم گرفتم نماز صبحم بخونم وقتی بیدار میشم برم مدرسه .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دعا میکنم دائما ، خدا کمکم کن خواهشــــا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ســــلام .
اوضاعم زیاد جالب نـــیست . حس و حال درس ندارم . میترسم .
از زیست خسته شدم چون تو این سه روز همش زیست بوده . دلم میخواد فیزیک بخونم . شیمی بخونم .
فــــــردا برگه های هندسه رو میدن احتمالا به شدت میخوره تو پرم و کلکسیون نمره های داغونم تکمیل میشه .
خدا کنه حداقل زیستو خوب امتحان بدم . برای اون فردا هم فرصت هست . باید فردا 6,7 ساعتی بخونم تا تموم شه .
از یکشنبه هم می افتم روبار دین و زنددگی . بعدشم ریاضی . بین اینا باید یجوری درسای دیگه مثه فیزیک و شیمی رو هم جا کنم .
فشـــــار روم خیلی زیـــاده . فشــــار روانی وحشتناک .
تنها خوشحالی و امیدم اینه که مادرم و پدرم میبینن که اگه برام زحمت کشیدن دارم جوابشو میدم .
از این به بعد کتابای درسی و کمک درسی رو باید بجوم .
برای شیمی اول کتابو میخونم ، کتابو فول شدم میرم سراغ مبتکـــران . وقــتــــــ ـتنگـــه . چـــه میشه کرد ولی ... .
فیزیک رو هم فیزیک پایه رو باید تلاش کنم بزنم . کتاب سیر تا پیاز احمدی زاده هم بگیرم ببینم چطوره .
ریاضی باید روزی 45 تا تست بزنم . خیلی زیاده . یه چیزی حدود 3 ساعت در روز وقتمو میگیره تا 20 روزه تموم شه .
امیـــدوارم صادقی بتونه یه منتخبی از تستارو انتخاب کنه که بزنم . مهماشو بگه بهم .
این سرماخوردگیم شده قوز بالا قوز . یه دقه تب . یه دقه سردرد . یه دقه پا درد . اهههههههههههههههههه .
خدایا نمیدونم چیکار کنم . خودت کمکم کن .
سلام
یکی دو روزی نبودم .
ساعت مطالغمو حفظ کردم . اتفاق خاصی نیفتاده .
کلی برنامه دارم برای درس خوندن ، گرفتن کتاب و تست زنی و....
امتحان هندسه سه شنبه خوب بود از 10 حدود 6،7 میشم .
روز چهارشنبه تو مدرسه با دبیر شیمی طی مذاکرات 35 در مقابل یکی که داشتیم ایمانی ( دبیر ادبیات ) اومد هر چی رشته بود و پنبه کرد .
ما امیری ( دبیر شیمی ) دعوا کردیم که جمعه کلاس نیایم ولی ایمانی خیلی راحت ما رو تهدید کرد و همه گفتم میایم .
جمغه ساهت هفت و نیم تا یازده میریم برای زبان فارسی و شیمی .
امروزم تست زیست زدم و یه مقداری هم شیمی خوندم .
از فردا یه برنامه ریزی تووووووووپ میکنم تا برسم به نوک قــــلــــه .
تا الانم بیدار بودم تست زیست میزدم . یه چند تایی موند ایشالا صبح ساعت 9 بیدار میشم اونارم میزنم .
*
یا علـــــــــــــــــی
سلام
امیدوارم همه خوب وسالم باشن .
من داغونم . سرماخوردگیم خیلی اذیتم کرد . اصلا نتونستم اونقدری که میخواستم بخونم .
البته بعد از ظهر هم تا 6 خواب بودم یعنی 1ساعت ونیم زیاد خوابیدم .
فقط تونستم خط ویژه هندسه فصل 3 شو واسه امتحان صبح تموم کنم و 15 تا تست ریاضی آبی بزنم .
خیلییییی کمه . باید خیلی بیشتر بشه .
ایشالا فردا میترکونم . امتحانو خوب میدم . میام خونه صد درصد 7 ساعتو میخونم . هر جوری که شده .
الانم چشام به زور بازه . تازه هنوز قرصامو نخوردم .
خدا به خیر کنه همه چیزو .
شبتون خوش . خوب بکپین . ببخشید بخوابین . خودمم همچنین .
به امید روزی جدید که شبیه روز قبلش نباشه .
" امــــروز مــن تقصیـــــــــــر دیــــروزمه / فـــــردا چــه بـــی تقصیـــــــــر میسـوزه "
سلام
الان از مدرسه اومدم و ناهار خوردم .
اومدم اینجا که امروزو تا اینجا مرور کنم .
صبح ساعت 7:17 بیدار شدم . بعنی خیلی دیر . بابام خوابش برده بود منم بیدار نکرد .
رفتم مدرسه . زنگ اول زیست داشتیم . زاهری(دبیر زیست ) یه ربع درس داد که یهو گفتن پیشرفت تحصیلی تیزهوشان .
از 80 سوال 25 تاشو جواب دادم و رفتم تحویل دادم ( البته قسمت بالارو پر کردم تا جوابش نیاد ) .
بقیشو رفتیم گشتم تو حیاط .
زنگ زبانم تقریبا پرید . رئیسی ( دبیر زبان ) فقط یه کم سوال حل کرد و تموم شد .
زنگ سوم چاوش ( دبیر فیزیک ) اومد و برگه ها رو داد که امتحان شدم 10/5 . رسما گند زدم .
هیچی نخونده بودم .
اما زنگ آخر جغرافیا پرسید و بچه ها داوطلبانه رفتن بالا و از ما گذشت . خدا عبادالهی ( دبیر جغرافیا ) رو خیر بده اسم نخوند .
ولی زنگ آخر یه اتفاق مهم افتاد . با صادقی ( همکلاسی ) حرف زدم و حرفاش برام خیلی خوب و مفید بود .
از این به بعد ساعت مطالعه بالا و حاشیه کم .
این هفته 7 ساعت
هفته دیگه 8
و هفته بعدش 9 ساعت در روز .
میدونم که میتونم .
الانم میرم بخوابم تا سرحال شم تا 3:30 بلند میشم و شروع میکنم به خوندن .
دارم سرما میخورم و یکم حالم بده ولی این نباید بهانه ای باشه . پس من میتونم .
پس تا شب . یـــا عــــلــــی
ســــــلام .
امــــــروز شروعـی برای رسیدن به هدفــه ، رسیدن بـــه اوج .
من از اینجا میخـــوام بیــــام بالا .
این بلاگـــ بــــاســـ مـــــاســـــ و خیلی چیزا توش میزارم .
الان ساعت 2 صبح روز 2شنبــه 24 فروردین 1394
من با خودم عهدی میبنـــدم .
مــــن باید به هدفـــــم برســــــم .
هر روز خاطراطمو ، چیزایـــی که یه روزی ممکنـــه به دردم بخوره
و یه ســـری چیزا میــــزارم تا خودمو تو کورس نگه دارم .
با نــــــام و ذکــــر الله شروع میکنم
یـــــــــــــا خدا
باید این گام ها اجرا بشـــــــه
:
1) من باید عوض باشم
:
میسازم از اول، شدیدا مصمم ، دقیق و منظم ،
یه آدمی میسازم با انگیزه مفصل ، یه آسمونخراش عجیب و بلند تر ، زانو بزنه جلوش گذشتم
2) با عوض شدن من دنیا هم عوض میشه
:
نور میبینه این وضعیت تیره تار ، جون میگیره این شخصیت دیوانه وار
، راه کوتاهی نیست این قصه میره تا ، دنیا بیاد زیر پام
3) باید برسم به جایگاهم ، پس
:
سفت میکوبم تــــــــــــــــــــــــــــاتــــــــــــــــــــــــــــــــه